بسم الله الرحمن الرحیم
نگارش: خواهر شهید
بیمارستان ایرانشهر تهران همه منتظر بدنیا آمدن فرزند اول شهید بودیم و بشدت ذوق داشتیم که برادر عزیزم تا لحظاتی دیگر پدر میشود. همینطور که همه در سالن بیمارستان ذکر می گفتیم و مادر قرآن تلاوت می کردند رفتم کنار برادرعزیزم گفتم چی داری میخونی زیر لب ، لبخندی زد و گفت باید بگم؟؟ من هم به شوخی گفتم میخواهی به خواهر بزرگتر نگید، متوجه شدم روضه امام حسن(ع) میخواندند و توسل به ایشان کردند، به شهید عزیزمون گفتم فدات بشم داری بابا میشی، خوشحالی؟ لبخند ملایم و همراه با متانت و ادب در چهره پاسخ دادند که دنیا خاصیتش این است که اگر نعمتی به شما بدهند، اما به ازاء آن یک چیزی ازت می گیرند که در دنیا خودمان را گم نکنیم، چند ماه بعد در ماه مبارک رمضان برای تبلیغ هجرت کردند وقتی بازگشتند اکثر وسایل خانه سرقت شده بود، اونجا یادم افتاد به صحبت عزیزدلم قبل از تولد فرزند ارشدش.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.